دوره نوجوانی و جوانی در زندگی هر فردی در شکل گیری شاکله فکری و ابراز هویت آن بسیار تاثیرگذار است و جوان در این دوران می کوشد تا شرایط و موقعیت خود را مستحکم تر و با ثبات تر کند .
انسان شناسان می گویند : در دوره عنفوان جوانی ، اگر فرد در محیط سالم ، معنوی و شاداب قرار گیرد می تواند با شناخت قابلیت ها و پتانسیل هایش راه نیکو پیش گیرد و بعنوان یک انسان نمونه در جامعه تاثیر مطلوب گذارد .
در این برهه جسم و جان جوان در حرکت است و اگر این حرکت توام با شناخت معبود حق باشد فضیلت های جوانان فزونی می گیرد .
در این میان در سفر پرباری که در سال 83 به مکه معظمه داشتم با نوجوانی رعنا و متدین که از خانواده های حسین چی باسمنجی بودند آشنا شدم.
زنده یاد حسین فاریابی آن موقع 10 ساله بود و چون در یک کاروان بودیم بیشتر باهم حشر و نشر داشتم .
توصیه ای که به این نوجوان عزیز داشتم همیشه به یاد خدا بودن و سجده بر او و کمک خواستن از او در همه حال و در همه جا بود.
این نوجوان در سفر 15 روزه به مکه معظمه و مدینه منوره در همه حال با وضو و در حال راز و نیاز با مخلوق و انجام به موقع و دقیق فرایض دینی و مناسک مذهبی حج بود و در مسجد الحرام مقدسترین مکان دنیای هستی لحظه ای از شناخت بیشتر فرایض و مناسک اسلامی و قران عظیم بیکار نمی نشست .
وقتی پس از انجام مناسک حج ابراهیمی به تبریز برگشتیم در برخوردهایی که گاه و بیگاه با این جوان رعنا داشتم معنویت ، شادابی و بشاشیت را در وجود او احساس می کردم . حضور مداوم در مساجد و اقامه نمازهای یومیه از یکسو و حضور در مجالس حسینی و گاه گاهی مداحی در رثای اهل بیت ( علیهم السلام ) ، وی را در شمار جوانان پاکباز دین و اهل بیت ( علیهم السلام ) درآورده بود .
دوری از مجالس گناه و حضور مداوم در مجالس وعظ و دعا و نیاز ، احترام به بزرگان و ادامه تحصیل در دانشگاه همه و همه از آینده روشن آن نیکو خصلت خبر می داد .
به واسطه دوستی با دکتر محمد فاریابی استاد ممتاز گروه اقتصاد دانشگاه تبریز و همشهری بودن رابطه ای دوستانه ای داشتیم که شنیدیم وی برای سوگ در رثای حضرت پیامبر اکرم ( ص ) و امام رضا ( ع ) به مشهد مقدس رفته است که آن حادثه هولناک تصادف قطاردرسمنان پیش آمد و پیکر این جوان دوست داشتنی با دهها نفر از هم استانهای عزیز در آتش سوخت و مردم ایران و آذربایجان را در سوگ نشاند.
پیکر این جوان رعنا پس از انتقال به زادگاهش شهر باسمنج در میان شور و شوق هزاران نفر به خاک سپرده شد و هنوز داغ این فاجعه بزرگ بر دل نویسنده سطور و دوست دانشمندم جناب آقای دکتر محمد فاریابی و منسوبین سنگینی می کند .
ضمن درود به روان پاک آن جوان جان باخته ناکام و سایر جان باختگان عزیز و آرزوی مغفرت پروردگار مهربان ،ضمن تسلیت به خانواده داغداران و تسلی خاطر خانواده های معزا را از ایزد منان خواستارم و امیدوارم با پیگیریهای مجدانه مسئولان ملی و محلی علاوه بر شناسایی مسببین این حادثه دلخراش و مجازات آنها با بهسازی و تجهیز خطوط ریلی و مواصلاتی از این پس شاهد چنین حوادث ناگواری در کشورمان نباشیم .
محمد فرج پور باسمنجی (معلم دانشگاه)