یکی از عواملی که در سرنوشت هر سازمان، نهاد و فرد اهمیت و ارزش اساسی دارد و آنها را در نیل به هدفها یاری میدهد; کیفیت رابطه آنها با افراد و مؤسساتی است که با آنها سروکار دارند و همچنین با افکار عمومی جامعهای است که در آن به فعالیت مشعولند.
هر اندازه این ارتباط به شکل مؤثری گسترش یافته باشد، به همان اندازه آن فرد، گروه و مؤسسه در دستیابی به اهداف خود موفقتر میباشد.
هر سازمان یا نهادی که روابط عمومی ندارد و نمی تواند عملکرد خود را منتشر کند محکوم به کم کاری است هر چند پرکار هم باشد اما به طور معمول هر سازمان کوچک و بزرگی دارای یک روابط عمومی است و بی شک برای خود نقاط قوت و ضعفی دارد که به شکل های گوناگون و با عوامل پیرامونی مختلفی تولید می شود.
گاه ضعف و کم کاری از پرسنل است و گاه از مدیریت ها که در هر وجه آن سازمان مربوطه زیان دیده است.
نگاه مدیریتی:
نگاه مدیریتی شاید یکی از علل مهم قوت و ضعف در روابط عمومی سازمان ها باشد. به یقین می توان گفت که اصلی ترین نقطه قوت مدیریت در روابط عمومی، نگاه ظریف و دقیق مدیرعامل یا مقام بالای سازمان است که می تواند بیانگر قوت های آن باشد – اهمیت مقام ارشد به ارتباطات و شکل های گوناگون ارتباطی و اطلاع رسانی خود نقطه قوتی است که شاید در کمتر نهاد و سازمانی دیده شود- معمولا مدیران کل یا مدیران عامل و روسا، بیشتر به عملکرد خود در زمان اکنونشان اهمیت می دهند نه برای آینده به عنوان مثال در سازمان هایی همچون جهاد سازندگی در اوایل انقلاب و جهاد کشاورزی و یا نهاد های مشابه بیشتر به کار اهمیت می دادند تا نشان دادن اهمیت و مقدار کار، لذا می بینیم که جز اندکی از عملکرد این گروه ها در جامعه نمود ندارد در صورتی که اگر بخواهیم پژوهشی در رفتار این سازمان ها انجام بدهیم به یقین پر از فعالیت های گوناگون و گاه شبانه روزی می باشد که اکنون به ورطه فراموشی سپرده شده است و خاطره ای بیش از آن ها نمانده است و این بر می گردد به جهادی بودن مدیران انقلاب که مانند اکنون نگاه فرا زمانی نداشتند و تنها برای خدمت رسانی و آن هم بدون گذاشتن نام و نشانی از خود اهمیت می دادند ولی اکنون مدیران ما حتی در کارهای کوچک هم دیده می شوند و این شاید گاهی بد و گاهی خوب باشد و مستلزم بررسی و آسیب شناسی زمانی و مکانی می باشد.
در هر شرایطی اگر نگاه مدیریت از بالا، نگاه موثر به روابط عمومی باشد، موفق بوده و نقطه قوت سازمان و روابط عمومی آن می باشد و در غیر این صورت نطقه ضعف آن به شمار می رود و تا زمان پایان تصدی مدیر ارشد، سازمان تحت امر او از ضعف اطلاع رسانی و عملکردی برخوردار خواهد بود.
یک از عوامل مهم شکل گیری قدرت در مدیریت روابط عمومی داشتن نیروی متخصص است.
روابط عمومی از واحد های مختلفی چون عکس و فیلم برداری، طراحی، انتشارات، تشریفات، خبر و ارتباطات و .... تشکیل شده است که بالطبع هریک از این واحدها محتاج متخصصی ویژه می باشد و از تشکیل این متخصصان است که یک روابط عمومی قدرتمند تشکیل می شود.
یکی از مشکلات روابط عمومی های کنونی این است که در جابجایی نیروی های متخصص و آشنا با ارتباطات دقت نظری از طرف سازمان نمی¬شود و افرادی که دارای صلاحیت لازم نمی باشند را وارد این مجموعه می کنند چنانچه اگر بازنگری کوتاهی در ادارات مختلف شود خواهیم دید که بیشتر افراد مشغول در روابط عمومی از رشته های گوناگون دیگر هستند و از کارشناسان خبره تحصیل کرده در این حوزه خبری نیست و این اتفاق، خیری در پیش ندارد.
وجود نیروی متخصص و کارآمد و تجربه دیده موجب پویایی و رشد سازمان می شوند. و به یقین می توان گفت که اوج شکوفایی هر سازمانی با به کارگیری تخصص و مسئولیت سازمان و کارشناسان متخصص و آگاه است.
مدیر متخصص:
داشتن نیروی متخصص هم گاهی کار را به خوبی پیش نمی برد چرا که یک روابط عمومی خوب مدیر متخصص هم نیاز دارد- مدیری که به رفتارهای اجتماعی و سازمانی اشراف کامل داشته باشد – مسئولیت های دستگاه ها را بداند و بر تقسیم بندی وظایف کارکنان احاطه داشته باشد.
در تکمیل موارد بالا می توان گفت اگر روابط عمومی دارای تخصص و متخصصان کافی باشد و مدیران بالادست نیز نگاه موثر و مطمئنی داشته باشند، سازمان، قدرت و موفقیت را به ارمغان می آورد و در غیر اینصورت تبدیل به مجموعه ای افسرده خواهد شد.
کم حوصلگی در روابط عمومی
نشاط روزانه همراه با انرژی کافی برای مدیران و کارشناسان این حوزه از مهمترین عوامل قوت آن است. زنده بودن روحیه نشاط در کار و پیگیری امور با تمام توان و حتی جنب و جوش های روزانه می تواند برای قوت بخشیدن به بدنه اصلی روابط عمومی و کارشناسان آن موثر باشد.
بی حوصلگی و به تعویق انداختن کارهای مهم حتی امور روزمره بیشترین آسیب را به این حوزه خواهد رساند و باعث بروز مشکلاتی خواهد شد که شاید برای حل کردن آن ساعت ها وقت، بیهوده به هدر برود.
نوشته شده توسط:مصطفی دانش سلیمانی